این پرسش بنیادین که «چگونه زندگی بر روی زمین آغاز شد؟» یکی از کهنترین سؤالات در میان تمامی فرهنگها، اقوام، مذاهب و جوامع گوناگون در طول تاریخ شناختهشده بشر است. تا پیش از کشفیات دانشمندان در دوران اخیر، هر یک از گروههای جمعیتی بشری، بر اساس چهارچوب فکری خود پاسخ این پرسش را بیان کردهاند؛ پاسخهایی که اصولاً به دو شکل کلی بودند: پاسخهای گروه بزرگی از جمعیتها بر اساس برداشت از نظامهای فکری پیش از خود استوار بوده است که اغلب در برخی از موارد، تغییراتی جهت همخوانی با تفکرات زمان خود در آنها اعمال میشده است. گروه کوچکتر دیگر بر اساس آنچه در اطراف خود در طبیعت میدیدند نزدیکترین و آسانترین پاسخ را بر اساس توانایی درک افراد کلونی یا پیروان خود، بیان میکردند.در طول تاریخ شناختهشده بشر موارد متعددی از نگرش اتکا به قدرتهای ماورایی بهعنوان دلیل برای رویدادهای طبیعی مشاهدهشده است. گروهای جمعیتی در مواجهه با حوادث طبیعی این رویدادها را ناشی از دعوای خدایان، خشم و قدرتنمایی آنها بر خود میدانستند. اقوام دوران مختلف در تاریخ بشر نزدیکترین و آسانترین پاسخ برای وقوع رعدوبرق، طوفان، سیل، زلزله و خشکسالی وغیره را ناشی از اراده نیروهای ماورایی در آسمانها میدانستند (زئوس خدای باران و رعدوبرق)، در حالی که در دوران فعلی، پیشرفت در علوم باعث شده است تا پاسخهای بسیار دقیق، مستند و قابل راستیآزمایی توسط دانشمندان برای رویدادهای متفاوت طبیعی ارائه شود.اما در مورد چگونگی پیدایش حیات بر روی زمین هرچند که اطلاعات بسیار خوبی از چگونگی این فرایند در دیدگاه کلی آن داریم، اما هنوز نقاط مبهمی وجود دارد که دانشمندان به شکل پیوسته در حال تبیین نظریات جدید برای آنها هستند.
در مورد بررسی چگونگی آغاز زندگی بر روی زمین، لازم است ابتدا به کلیات چهارچوب حیات بپردازیم و ببینیم که زندگی در علوم زیستی به چه معناست و در چه محدودههایی تعریف میشود. حیات (بنا به نظر اکثریت دانشمندان) در علم اینگونه تعریف میشود: هر مجموعهای که دارای «متابولیسم-فعالیتهای شیمیایی» باشد و با «مصرف انرژی» بتواند «رشد» و «تولیدمثل» کند. این مجموعه باید دارای خواصی باشد که بتواند آن را «منحصربهفرد» کرده و امکان «تغییر در نسلهای بعدی» را داشته باشد. در یک تعریف کلی موجود زنده یک بیوسیستم است که توسط یک غشاء یا دیواره محصور و از محیط اطرافش متمایز گشته، فرمی از انرژی را از محیط میگیرد و با تبدیل و مصرف انرژی و بهکارگیری مواد محیط، کالبد خود را ساخته یا تعمیر میکند و بهطور فعال با صرف انرژی و غلبه بر آنتروپی، جلوی متلاشی شدن کالبد خود را میگیرد .در عین حال این بیوسیستم حاوی یک بسته اطلاعاتی است که طی فرآیند همانندسازی و تولیدمثل عیناً ولی بهطور نادقیق در بیوسیستمهای دیگر کپیسازی میشود. بر اساس این تعریف تمامی گونههای گیاهان، جانوران (انسان بهعنوان گونه هومو ساپینس در این فرمانرو سلسله قرار دارد)، قارچها، آغازیان و باکتریها همگی بهعنوان موجود زنده محسوب میشوند. در میان تمام انواع گونههای موجودات زنده، از باکتریها بهعنوان سادهترین موجود زنده تا انسان بهعنوان دارنده گستردهترین و پیچیدهترین شبکه عصبی در میان گونههای جانوری، همه در پایهترین واحد زیستی دارای سلول هستند. درواقع سلول واحد بنیادین ساختاری و کارکردی همه جانداران (ارگانیسمهای موجودات زنده) است. سلول مهمترین نقطه اشتراک همه موجودات زنده، چه تکسلولی و چه پُرسلولی است.
سلول، نقطه آغازین پدیدار شدن هر نمونه از گونههای زیستی است. هر سلول بهعنوان نقطه شروع حیات، نیازمند دستورالعمل، مواد اولیه و انرژی برای ساخت آن موجود زنده است. برای کشف ریشه مشترک موجودات زنده نیازمند بررسی این دستورالعمل هستیم. دستورالعمل ساخت یک موجود زنده توسط مولکول DNA در سلولها نگهداری میشود. این دستورالعمل که برای تشکیل اندامهای موجودات زنده استفاده میشود دارای یک زبان مشترک است که به آن الفبای ژنتیک گفته میشود