کتاب پیوندهای پنهان

کتاب پیوندهای پنهان
کتاب پیوندهای پنهان دانش آگاهی پلی به سوی دانایی
فریتیوف کاپرا، فیزیکدان شناخته‏شده در سطح جهانی، مولف تائوی فیزیک (ترجمه شده به فارسی در سال 1987)، نقطه عطف، عقل نامتعارف، شبکه حیات و تعلق داشتن به کیهان، است. « پیوندهای پنهان» عنوان اثر دیگری از همین نویسنده است که بینش و نظر محوری آن بر اساس نگاه بین رشته‏ای است و سعی شده‏است در آن تصویری سیستمی و چند خطی از هستی ارائه شود

فریتیوف کاپرا، فیزیکدان شناخته‏شده در سطح جهانی، مولف تائوی فیزیک (ترجمه شده به فارسی در سال 1987)، نقطه عطف، عقل نامتعارف، شبکه حیات و تعلق داشتن به کیهان، است. « پیوندهای پنهان» عنوان اثر دیگری از همین نویسنده است که بینش و نظر محوری آن بر اساس نگاه بین رشته‏ای است و سعی شده‏است در آن تصویری سیستمی و چند خطی از هستی ارائه شود؛

کاپرا در این کتاب مصرانه به دنبال ارائه نمایی نظامند از تمامی پدیده‏ها اعم از زیستی، شناختی و اجتماعی است و بعضا برخی از پدیده‏ها را که در ظاهر بی‏ارتباط به پدیده‏های طبیعی هستند را، از خلال آن‏ها مورد بررسی قرار می‏دهد؛ به همین دلیل تفکیک بین «ذهن» و «ماده » را در عصر حاضر نمی‏پذیرد و این دو را موثر و مرتبط بر یکدیگر می‏شناسد و معتقد است علوم بایستی در نگاه مسلط گذشته تجدد نظر نمایند.


با این وجود هنگامی که کتاب را ورق می‏زنید و با بخش‏ ابتدایی آن مواجه می‏شوید، در ابتدا با مباحث مربوط به زیست شناسی، مانند لیپیدها، سلول‏ها و DNA مواجه خواهید شد. در پایان همین فصل نیز با یک پرسش اساسی روبرو خواهید شد که هدف از طرح آن بیشتر درگیر کردن ذهن مخاطب با سیر و هدف کلّی اثر است؛ این پرسش اساسی و آشنا است: «حیات چیست؟» وی در پاسخی که سعی دارد آن‏را در خلال فصول بعدی بسط دهد می‏آورد: سه مسیر عمده آفرینش تکاملی(جهش، مبادله ژن و همزیستی) را معرفی کردیم که حیات از رهگذر آن در طول 3 میلیارد سال از نیکان فراگیر باکتریایی تا ظهور وجود بشر، بی‏وفقه یا بدون هرگونه درنگی در الگوهای اساسی شبکه‏ی خودزایی شکوفا شد. وی در ادامه این ذهنیتش را روشن‏تر بیان می‏کند: برای گستراندن این فهم از طبیعت حیات به ساحتِ اجتماعیِ انسان که مقصود اصلی این کتاب است باید مفهوم اندیشه، ارزش‏ها و معنا و هدف را که پدیده‏هایی در قلمرو آگاهی و فرهنگ انسانی‏اند بررسی کنیم.

هریک از فصول کتاب نسبتا مستقل هستند و تنها با درک دید کلی آن، قابل فهم هستند؛ نگاه جدید و تازه کاپرا به محیط پیرامون انسان سبب جذابیت آن ‏شده‏است؛ برای نمونه در جایی برای بیان ارتباط زیست و اندیشه می‏آورد: ما، مجموعه‏ای از روابط فضاییِ بنیادین را تعریف می‏کنیم که فقط آن را برای جهت‏یابی خومان بکار نمی‏بریم؛ بلکه برای ادراک هر شی با یکدیگر نیز استفاده می‏کنیم ..... و این‏که موجودات زنده اشیای پیرامون خود را چگونه طبقه بندی می‏کنند، وابسته به سیستم‏های حرکتی و حسّی آن‏هاست که چگونه مجسم می‏شوند ....  در حالیکه طبقه‏بندی‏های رنگ مبتنی بر فیزیولوژی عصبی ماست انواع دیگر طبقه‏بندی بر مبنای تجربه بدنی ما شکل می‏یابد. این امر، خاصه در روابط فضایی که اساسی‏ترین طبقه‏بندی ماست بسیار اهمیت دارد. همان‏طور که لاکوف و جانسون توضیح می‏دهند وقتی گربه‏ای را جلوی درختی مشاهده می‏کنیم‏ این رابطه به طور عینی در دنیا وجود ندارد، بلکه یک فرافکنی از تجربه بدنی ماست ما با توجه به تمایزی که برای جلو و عقب بدن خود قائل می‏شویم آن را به اشیای دیگر فرافکنی می‏کنیم.

کاپرا سعی دارد بر همین مبنا مسائلی چون «واقعیت اجتماعی»، «ذهن و اگاهی »،«قدرت » و ... را توضیح دهد.

بخش اول. حیات، ذهن و جامعه

1.    سرشت حیات

2.    ذهن و آگاهی

3.    واقعّیت اجتماعی


بخش دوم. چالش‏های سده بیست و یکم

4.    حیات و رهبری در سازمان‏ها

5.    شبکه‏های سرمایه داری جهانی

6.    مرحله تحول فناوری زیستی

7.    تغییر بازی

نویسنده: 

فریتیوف کاپرا

مترجم: 

محمد حریری اکبری

موضوع: 

علوم شناختی