عباس آقا میم و اژدهای بنفش

عباس آقا میم و اژدهای بنفش
عباس آقا میم و اژدهای بنفش دانش آگاهی پلی به سوی دانایی
دوستان مدعی هستند که اگر داستان‌های عباس آقا واقعی نیست، با استفاده از علم، باید ثابت کنند اژدهایی که آن‌ها در پارکینگ خانه نگه می‌دارند و شب‌ها با آن‌ها در تخت خواب استراحت می‌کند وجود ندارد و حتی بنفش هم نیست. اما وقتی که این ذوق‌زدگانِ داستان‌های عباس آقا از حال و هوای اون لحظاتِ پر از شور خارج میشن، با جامعه‌‌ای روبه‌رو خواهند شد که هرچند که هری پاتر و خاندان اژدها را دوست دارند ولی در حد فیلم و نه به عنوان تجربیاتِ حقیقی زندگیِ زیست ماشین، و در این تقابل است که کشمکش آن‌ها برای فرار از پذیرشِ واقعیت آغاز می‌شود.

عباس آقا میم و اژدهای بنفش


اخیرا بینندگانِ معرکه‌گیری عباس آقا خیلی متنوع شده‌اند، عباس آقا کارش خاطره‌بازی با صاحبان اژدهای بنفش هستش که همشون هم اون رو توی پارکینگِ خونه‌شون نگه می‌دارن.

معرکه به این شکل هستش که هر بار یکی از صاحبانِ اژدها که اصلا هم شباهتی به مادر اژدها (بانو دنیس تارگرین) ندارند از خاطرات سفرشون به کشفِ اژدهای بنفش می‌گویند. همه این دوستان عزیز از سکوی ¾9 سوار شدند و بعداً با کمک هاگرید (استاد مراقبت از موجودات جادویی) اژدهای بنفش را به خانه آورده و در پارکینگِ منزل به او اسکان می‌دهند. عباس آقا با دقت به جزئیاتِ این سفرِ ماورایی گوش می‌ده و طرفداران، دست و جیغ و هورااا که چه رودهای عسلی در انتظارمون هست.

اما وقتی که این ذوق‌زدگانِ داستان‌های عباس آقا از حال و هوای اون لحظاتِ پر از شور خارج میشن، با جامعه‌‌ای روبه‌رو خواهند شد که هرچند که هری پاتر و خاندان اژدها را دوست دارند ولی در حد فیلم و نه به عنوان تجربیاتِ حقیقی زندگیِ زیست ماشین، و در این تقابل است که کشمکش آن‌ها برای فرار از پذیرشِ واقعیت آغاز می‌شود. 

دوستان مدعی هستند که اگر داستان‌های عباس آقا واقعی نیست، با استفاده از علم، باید ثابت کنند اژدهایی که آن‌ها در پارکینگ خانه نگه می‌دارند و شب‌ها با آن‌ها در تخت خواب استراحت می‌کند وجود ندارد و حتی بنفش هم نیست.

دوستانِ عزیزِ عباس آقا، توجه فرمایید که تمام وجودیت شما و البته عباس آقا ناشی از تجربیات شماست، یعنی هر موجود زنده‌ای که وجود دارد انباشتی از تجربیات است که از طریق ابزارهای حسی جمع آوری شده و انباشت گردیده است. پس تنها راه شما به عنوان یک ماشینِ زیستی استفاده از مکانیزم تجربه با حواس پنجگانه‌ی شما برای درک جهان هستی است نه هیچ چیز دیگری. اینجاست که پای علومِ تجربی به میان می‌آید، اینکه شما توقع دارید چیزی را که امکان تجربه کردن آن برای هیچ ماشین زیستی ممکن نیست، امکانِ تکرار و سنجش در دفعات متعدد ندارد، مکانیزم پیش‌بینی ندارد و هر کسی در آزمایشگاه به شکل مستقل نمی‌تواند آن را تجربه کند را علم اثبات کند، به‌مانند این است که از پروفسور دامبلدور بخواهید امشب حین شام خوردن شما، خاطراتش را از زندگی با خاندان اژدها تعریف کند که البته این ممکن‌تر است تا قصه‌های بی‌سر و ته معرکه‌ی عباس آقا. مکانیزمِ علوم تجربی بر اساس تجربه، مشاهده و تکرار است و اگر چیزی وجود ندارد چطور قابل تجربه کردن، مشاهده و تکرار است؟

دوستِ عزیز، شما اول باید بر اساس مکانیزم تجربی نشان دهید که در پارکینگِ خانه اژدها دارید، شب‌ها در کنار شما استراحت می‌کند و بعد از علم بخواهید که نشان دهد اگر بنفش نیست پس چه رنگی است.

پیشنهاد می‌کنم به جای اتلافِ وقت پای معرکه‌گیری سیرکِ عباس آقا، این مدخل علم و شبه‌علم از دانشنامه‎ی استنفورد و این کتاب بسیار ارزشمند از کارل سیگنِ بزرگ به ترجمه‌ی دوست عزیزم رضا شعبانی را بخوانید که هم سبب آسایش شما خواهد شد و هم ما.

تقدیم به عباس آقا میم و سینه‌چاکانش