تئوری داروین در شوروی سابق در زمان حکومت ژوزف استالین ممنوع بود. روایت رسمی و دولتی از فرگشت چیزی شبیه به لامارکیسم بود. آنها که تئوری داروین را تبلیغ و تدریس میکردند دشمن نظام محسوب شده و حتی با خطر مرگ روبرو بودند.
تئوری داروین در شوروی سابق در زمان حکومت ژوزف استالین ممنوع بود. روایت رسمی و دولتی از فرگشت چیزی شبیه به لامارکیسم بود. آنها که تئوری داروین را تبلیغ و تدریس میکردند دشمن نظام محسوب شده و حتی با خطر مرگ روبرو بودند. اما یک ژنتیکدان روس به نام دیمیتری بلایف در اواخر دهه ۱۹۵۰ میلادی تصمیم میگیرد تا با استفاده از انتخاب هدایت شده، روباه را اهلی کند. همان کاری که نیاکان انسانها در طی چند ده هزار سال با سگها انجام داده بودند. او تعداد زیادی روباه پرورش میدهد، آنها را که رفتاری کمتر خصمانه نسبت به انسان داشتند برای جفتگیری نگاه میدارد و بقیه را برای پوستشان میفروشد تا مخارج پروژهاش نیز تامین شود. دیمیتری بلایف در سال ۱۹۸۵ از دنیا میرود ولی همکارانش کار او را ادامه میدهند. بعد از سی نسل پرورش و انتخاب هدایت شده، حدود پنجاه درصد از روباهان دیگر از انسان نمیترسیدند و در اوائل قرن بیستم، تمام روباهانِ نسل پنجاهم دیگر اهلی محسوب میشدند.
البته این روباهان کماکان حیوانات خانگی خوبی نبودند. آنها که به مردم فروخته شده بودند به خانهی صاحبان خود آسیب زیادی وارد میکردند؛ ولی نکتهی عجیب این بود که ظاهر روباه اهلی تا حدی شبیه سگ شده بود. پوزهی کوچکتر، گوشهای شُل، دُمِ کوتاهتر و پیچخورده، خزِ خالدار و جمجمهی پَهنتر از جمله تغییراتی بودند که در ظاهر و ریخت روباه رخ داده بود. رفتار جنسی آنها نیز کمی تغییر کرده بود. روباه وحشی معمولا سالی یک بار جفتگیری میکند ولی روباه ماده اهلی سالی چند بار آماده جفتگیری بودند. آنها زودتر بالغ میشدند و در واقع همان ریخت و شمایل تولگی خود را در بزرگسالی نیز حفظ میکردند.
این نشان میدهد که آن دسته از ژنهایی که موجب رفتار دوستانه این گروه از پستانداران میشوند، فنوتیپ و سایر رفتارهای حیوان را نیز به طریقی مشابه تحت تاثیر قرار میدهند.
گروهی دیگر از دانشمندان روباهانی را پرورش داده و انتخاب کردند که رفتاری بسیار خصمانه نسبت به انسان داشتند و سپس ژنهای آنها را با روباه معمولی و آنها که اهلی شده بودند مقایسه کردند. یکی از پژوهشها نشان داد که تغییراتی در ژنِ SorSC1 رخ داده است. آزمایشهایی که قبلا روی موش انجام شده بود نشان داده بود که ژن فوق بر ارتباط بین نورونهای مغز تاثیر میگذارد و احتمالا یکی از ژنهای موثر بر رفتار حیوانات است. برخی دیگر از ژنهای تغییر یافته در روباه همانها بودند که احتمالا با آتیسم، اختلال دوقطبی و سندرم ویلیام-بیورون در انسان مرتبط هستند.
همچنین مشخص شد که سطح هورمون سروتونین در مغز روباه اهلی بالاتر و سطح آدرنالین و کورتیکواستروید پایینتر از روباه معمولی است.