نگاهی کوتاه به رابطه فرگشت و استرس فعل و انفعالات یا پاسخهای استرسی فرگشت یافته تا بقا و بدنبالش تكثیر ژنی را حفظ كند البته نه تمامی انواع استرس ها
نگاهی کوتاه به رابطه فرگشت و استرس
فعل و انفعالات یا پاسخهای استرسی فرگشت یافته تا بقا و بدنبالش تكثیر ژنی را حفظ كند البته نه تمامی انواع استرس ها.
استرسهای كوتاه مدت یا حاد برای حفظ هموستاز بدن فرگشت یافته اند و دوست ما هستند این با استرسهای طولانی مدت یا مزمن كه دشمن ما هستند متفاوت است
هموستاز یعنی داشتن دمای بدنی، نرخ ضربان قلب، سطح گلوکز و سایر شرایط ایده ال. عامل استرس زا هر چیزی است که تعادل هومستاز را مختل کند یعنی مبارزه کردن با یک شیر در حالیکه شما یک گورخر هستید یا دویدن به دنبال یک گورخر هنگامیکه یک شیر گرسنه هستید. پاسخ استرس آرایه ای است از تغییرات عصبی و اندوکرینی که در آن شیر یا گورخر طراحی شده تا آنها را آماده مقابله با بحران کرده و هومستاز را دوباره برقرار کند.
در مغز حوادث بحرانی شروع پاسخ دهی به استرس را واسطه گری میکند. بینایی شیر سبب فعالسازی آمیگدال میشود؛ نورونهای آمیگدالوئید نورونهای ساقه مغز را تحریک و سپس سیستم اعصاب پاراسمپاتیک را مهار کرده و سیستم اعصاب سمپاتیک را به حرکت در میآورد، و سبب رهایش اپی نفرین و نوراپی نفرین در سرتاسر بدن میشود.
امیگدال همچنین سایر انشعابات مهم پاسخ به استرس را واسطه گری میکند، هسته های پاراونتریکولار (PVN) در هیپوتالاموس را فعال میکند. و PVN رشته هایی را به پایه هیپوتالاموس، جایی که هورمون های آزاد کننده کورتیکوتروپین(ACTH) را ترشح میکند ارسال کرده، که آن هم ترشح گلوکوکورتیکوئید ها را از آدرنال تحریک میکند.
گلوکوکورتیکویید ها به اضافه سیستم اعصاب سمپاتیک یک موجود را توسط فعال سازی پاسخ های کلاسیک مبارزه یا پرواز به مقابله در برابر یک استرس زای فیزیکی قادر میسازد. چه شما آن شیر باید یا آن گورخر، برای ماهیچه هایتان به انرژی نیاز دارید و پاسخ استرس سریعا گردش انرژی را از ذخایر آن در بدن شما به حرکت در میآورد. به علاوه طی استرس، پروژه های رشد ساختاری بلند مدت، ترمیم بافت و تولید مثل- تا پس از عبور بحران به تعویق میافتند، یعنی اگر یک شیر در حال مبارزه با شماست، بهتر است با انرژی تان کارهای بهتری بکنید تا اینکه دیواره رحمتان را ضخیم کنید. بتا اندورفین ترشح میشود، سیستم ایمنی تحریک شده، و لخته سازی خون تقویت میشود، که همگی پس از جراحت و خونریزی به درد شما میخورند. به علاوه گلوکوکورتیکوئید ها به مغز میرسند، سریعا جنبه های شناختی و صحت حسی را تقویت میکنند.
این امر به شکل شگفت انگیزی برای شیر یا گورخر سازگارانه است؛ زیرا اگر برای دویدن بدون اپی نفرین و گلوکوکورتیکوئید ها تلاشکند به زودی خواهد مرد. واکنش نشان دادن مهم است، این پاسخ ابتدایی استرس یک فیزیولوژی باستانی است، که در پستانداران، پرندگان، ماهی ها و خزندگان وجود دارد.
چیزی که باستانی نیست این است که چ گونه استرس بر پریمات های باهوش و پیچیده از نظر اجتماعی که اخیرا فرگشت یافته اند اثر میگذارد. برای پریمات ها تعریف عامل استرس زا، چیزی فراتر از چالش های فیزیکی برای هومستاز است. به علاوه این امر شامل تفکر در مورد این موضوع نیز است که قصد بیرون رفتن از هوموستاز را دارید. پاسخ استرس قابل پیش بینی اگر واقعا یک چالش فیزیکی در حال رخ دادن باشد به سازگاری کمک میکند. اما اگر شما دائما اما به اشتباه متقاعد شده باشید که در حال خروج از تعادل هستید، مضطرب، عصبی، شکاک یا یک پریمات متخاصم میشوید که از نظر روانی استرس دارد. و پاسخ استرس برای مقابله با این تغییرات جدید پستانداران فرگشت نیافته است.
استرسهای مزمن و طولانی سیکل های تخمک گذاری در زنان را مختل میکند و باعث شل شدن نعوظ و کاهش سطوح تستوسترون در مردان می شود.در نهایت در حالیکه پاسخ استرس شدید شامل تقویت ایمنی میشود، استرس مزمن ایمنی را سرکوب میکند، حساسیت و آسیب پذیری به برخی بیمارهای عفونی را افزایش میدهد.
ما در اینجا یک دوگانگی داریم-اگر شما مانند یک پستاندار نرمال در یک بحران فیزیکی حاد استرسی شده اید، پاسخ استرس نجات دهنده جان شما خواهد بود. اما اگر در عوض به صورت مزمن پاسخ استرس را به دلایل استرس های سایکولوژیک فعال کنید، سلامت شما در معرض خطرخواهد بود
ما استرس ملایم و زود گذر و زمانی که حالت مطلوب داشته باشد را دوست داریم. تهدید استرس آمیز سوار شدن ترن هوایی باعث تهوع خواهد شد اما ما را نمیکشد و فقط سه دقیقه طول میکشد نه سه روز. ما این نوع استرس ها را دوست داریم، فریاد میزنیم، و پول میدهیم تا آن را تجربه کنیم. این میزان بهینه از استرس را چه مینامیم؟ مورد چالش قرار گرفتن و درگیر شدن و جذابیت. تحریک شدن. بازی کردن. نکته مهم استرس سایکولوژیک از دست دادن کنترل و پیش بینی شوندگی است. اما در کارهای مطلوب از دست دادن کنترل قدرت پیش بینی به صورت سرخوشانه برای مورد چالش واقع شدن توسط اتفاقات غیر مترقبه-مثلا نشستن در ترن هوایی، پایان غیر منتظره یک فیلم یا کتاب، یک مسیر مشکل برای رانندگی، یک رقابت غیر منتظره رخ میدهد. من را شگفت زده کنید-این یک تفریح است.
افقدان کامل استرس بسیار کسل کننده است. استرس ملایم و گذرا بسیار شگفت انگیز است-جنبه های مختلف عملکرد مغز تقویت میشود؛ سطوح گلوکوکورتیکوئید در آن محدوده، رهایش دوپامین را تقویت میکند؛ هر چه یک استرس شدیدتر و طولانی تر شود، اثرات خوب آن کم کم ناپدید میشود (قطعا با اختلافات بین فردی بالایی همراه است زیرا استرس به عنوان محرک از حالت گذارا به تحریک بیش از حد می رسد یعنی کابوس یک انسان می تواند سرگرمی فردی دیگری باشد).
ما مقادیر مناسب استرس را دوست داریم، و بدون آن افسرده میشویم.
اما هنگام فشار روانی پایدار، آمیگدال اطلاعات حسی احساسی را سریعتر و با دقت کمتری پردازش میکند، بر کارکرد هیپوکامپ مسلط میشود و عملکردهای قشر جلویی مغز را مختل میکند؛ ترس بیشتری داریم، تفکرمان در هم و برهم میشود، خطرات را بد ارزیابی میکنیم و به جای وارد کردن اطلاعات جدید، بلااختیار و خارج از عادت عمل میکنیم. این امر نسخۀ کاملی است برای پرخاشگری سریع و واکنشی.
فشار روانی پایداربه سایر جنبههای عملکردهای مربوط به قشر پری فرونتال لطمه میزند. حافظۀ کاری دچار اختلال میشود؛ در یک تحقیق تجویز طولانی مدت سطح بالایی از گلوکوکورتیکوئیدها به اشخاص سالم، به حافظۀ کاری تا حدی آسیب رساند که بعد از صدمه به قشر فرونتال دیده میشود. به جای ایجاد تمرکز بالا آشفتگی شناختی ایجاد میكند.همچنین فشار روانی پایدار فعالسازی را در مناطق مختلف قشر پری فرونتال ناهماهنگ میکند که این امر توانایی انتقال توجه بین وظایف را تضعیف میکند.
همچنین این تأثیرات فشار روانی بر روی عملکردهای فرونتال، ما را دچار درجا ماندگی میکنند - در جا زدن، پافشاری بر عقاید خود، به صورت خودکار عمل کردن، وابسته به عادت شدن. همۀ ما این را میدانیم - معمولاً در یک موقعیت تنشزا وقتی چیزی دچار مشکل است چه میکنیم؟ یک کار را دوباره و دوباره تکرار میکنیم، سریعتر و با شدت بیشتر –این موضوع که راه همیشگی جوابگو نیست برایمان غیر قابل تصور میشود.