فرگشت نه فرایندی هوشمند است و نه بهینه اسم این بازی کفایت است نه زیبایی

فرگشت نه فرایندی هوشمند است و نه بهینه اسم این بازی کفایت است نه زیبایی
فرگشت نه فرایندی هوشمند است و نه بهینه اسم این بازی کفایت است نه زیبایی دانش آگاهی پلی به سوی دانایی
تکامل نه فرایندی هوشمند است و نه مقتصد(بهینه). اصلا مسئله اقتصاد مطرح نیست، آینده نگری؟ اصلا، اگر میلیاردها سال هم طول بکشد کسی هست شکایتی بکند؟ نگاهی به زیست‌شناسی در شرایط کنونی هم، سرهم‌بندی‌های (Kluge) زیادی را مشخص می کند.

تکامل نه فرایندی هوشمند است و نه مقتصد(بهینه). اصلا مسئله اقتصاد مطرح نیست، آینده نگری؟ اصلا، اگر میلیاردها سال هم طول بکشد کسی هست شکایتی بکند؟ نگاهی به زیست‌شناسی در شرایط کنونی هم، سرهم‌بندی‌های (Kluge) زیادی را مشخص می کند.

ستون مهره های خودمان را در نظر بگیرید، راه حلی پیش پاافتاده برای مشکل سرپا ایستادن موجود دوپایی مثل انسان.شکل و ساختار آن به گونه‌ای است که برای توزیع متعادل وزن ما بر چهاردست و پا مناسب‌تر است ولی در عوض تمام وزن ما بر دوش این ستون واحد قرارگرفته و فشار زیادی بر ما وارد می‌کند. سر پا ایستادن ما برای بقای بشر اهمیت زیادی دارد (دستها آزاد هستند) ولی هزینه آن در بسیاری از افراد تحمل کمردرد است. ما چاره‌ای به جز پذیرش این راه حل طبیعت برای تحمل وزن موجود دوپایی مثل ما که مناسب بوده، نداریم، نه به این دلیل که بهترین آنها نیز بوده بلکه فقط به این خاطر که ستون مهره‌های ما از ستون مهره]های[ موجودات چهار دست و پا منشأ گرفته است و ایستادن به هر حال (برای موجودی مثل ما که از ابزار استفاده می کند) بهتر از نایستادن است.

چشم خودمان را در نظر بگیرید، می توان به قسمت حساس به نور چشم انسان (شبکیه) اشاره کرد که در قسمت خلفی کره چشم قرار دارد و با مرکز بینایی در ارتباط است که در قسمت خلفی سر و نه در قسمت قدامی آن قرار دارد، در نتیجه تمام چیزهایی که می بینیم باید از طریق یک دسته سیم به مرکز بینایی منتقل شود و این سیم کشی در هر کره چشم یک نقطه کور ایجاد کرده است]ص10[ که یک نقص غیر قابل انکار می باشد. در بالاترین نقطه تکاملی چشم ما می توانست شبکیه قدامی داشته باشد (شبیه هشت پا) و فاقد نقطه کور باشد و از آنچه در حال حاضر است خیلی بهتر باشد.]ص15[

نمونه شناخته شده دیگری از سرهم‌بندی‌های طبیعت را میتوان در کالبد شناسی دستگاه تناسلی جنس مذکر مشاهده نمود. مجاری حاوی اسپرم که از بیضه به مجرای ادرار وصل می شوند (وازدفران) بیش از اندازه نیاز دراز است، از عقب به جلو می آید، دور خود میپیچد و ۱۸۰ درجه میچرخد و نهایتاً به آلت تناسلی وارد میشود. یک طراح مقتصد که به صرفه جویی در مواد اولیه علاقه‌مند است (یا در تحویل سالم‌تر) احتمالا بیضه و آلت تناسلی را مستقیماً توسط یک مجرای مستقیم کوتاه به هم وصل می کرد و فقط به این دلیل که زیست‌شناسی این دستگاه را به شکلی تصادفی براساسی نمونه‌های قبلی ساخته است نتیجه آن است که میبینیم.

مورد قابل مثال دیگر، سلول‌های عصبی بی‌نظیر ما به شکلی متحیرانه توسط فواصل سیناپسی ناکارآمد که فعالیت الکتریکی آنها را به واکنش‌های شیمیایی با کارایی کمتر تبدیل می کند، با سلول‌های عصبی همسایه خود ارتباط دارند. این کار سبب از دست رفتن انرژی و اطلاعات می گردد.

نمونه دیگر، سامانه بیزانسی جداشدن رشته های DNA در هنگام رو نویسی آن (فرایند اصلی تکثیر سلول ها)، در این فرایند یکی از مولکولهای DNA پلیمراز وظیفه خود را به شکلی دقیق در یک راستای مستقیم انجام میدهد ولی مولکول دوم این کار را با عقب و جلو رفتن و پرش از نقطه‌ای به نقطه‌ای دیگر انجام می دهد، روشی که هر مهندس عاقلی را به خشم می آورد.

در کلام یک دانشمند، بدن انسان سرشار از نمونه های بی مورد و ناقص است. برجستگی‌های بی‌مصرف قسمت فوقانی سوراخ‌های بینی، دندانهای مستعد پوسیدگی انتهای فک و به خصوص دندان عقل، پای دردناک، عضلات کمری که به سادگی دچار کشیدگی و اسپاسم می شوند، پوست نازک و بی‌موِ مستعد گاز و نیش و برای خیلی ها آفتاب سوختگی. ما دوندگان ضعیفی هستیم و قدرتی معادل یک سوم شامپانزه‌هایی که از ما کوچکترند داریم.

طبیعت مستعد اینگونه سرهم‌بندی‌هاست چرا که به کیفیت محصول نهایی اهمیت چندانی نمی‌دهد. اگر خوب و کامل و کارا باشد تکثیر یافته، زیاد می شود و اگر معیوب باشد از بین می‌رود. ژن‌هایی که محصول موفقی ارائه دهند تکثیر می‌یابند و ژن‌هایی که محصول نهایی آنها معیوب باشد ناپدید می‌گردند.

«بقیه هرچه هست استعاره است، اسم این بازی کفایت است نه زیبایی»


برگرفته از کتاب مغز انسان، شاهکار سرهم بندی تکامل (برخی از پاراگراف ها از صفحات مختلف انتخاب شده و به ترتیب کتاب ممکن است نباشد اما متن کاملا وفادار به اصل ترجمه است)

تالیف: گری مارکوس
ترجمه: دکتر سیدعلی فخرایی
انتشارات ابن سینا
1394

Kluge the haphazard evolution of human mind